ماجرای دختر 18 سالهای که نیمه شب به کلانتری پناه برد
عمه و عمو هایم معتاد بودند و من به غیر از آنها كس دیگری را نداشتم كه در نبود مادرم به آنها پناه ببرم . هر بار كه به خانه عمه ام می رفتم به من می گفت:بیا با هم مواد مصرف كنیم، حالت خوب می شود و به عالم دیگری میروی .
ماجرای دختر 18 سالهای که نیمه شب به کلانتری پناه برد
عمه و عمو هایم معتاد بودند و من به غیر از آنها كس دیگری را نداشتم كه در نبود مادرم به آنها پناه ببرم . هر بار كه به خانه عمه ام می رفتم به من می گفت:بیا با هم مواد مصرف كنیم، حالت خوب می شود و به عالم دیگری میروی .
ماجرای دختر 18 سالهای که نیمه شب به کلانتری پناه برد